مطالب آموزشی
گرافیک در معنای لغوی به معنی ترسیم و نگارش است.این گرافیک هم می تواند در خدمت هنر باشد و هم می تواند در خدمت تجارت باشد. در این مقاله قصد داریم تفاوت گرافیک هنری را با گرافیک تجاری را بررسی نماییم و بگویم چه طور گرافیک می تواند هم در خدمت هنر باشد هم تجارت.
در ابتدا لازم است ابتدا گرافیک هنری و گرافیک تجاری را معرفی کرده و کاربردهای مختلف آن ها را بررسی نماییم.
گرافیک هنری چیست؟
گرافیک هنری همان گرافیک حیطه هنرهای تجسمی است و دارای کاربرد های متنوع و گسترده در هنر می باشد. گرافیک و طراحی گرافیک هنر به کار گیری مختلف طراحی و خلق آثار ماندگار است. زمینه طراحی گرافیک هنر می تواند سطوح مختلفی نظیر کاغذ، دیوار، بوم، فلز، چوب، پارچه، پلاستیک، نمایشگر رایانه، سنگ و … باشد که در جهت رساندن پیامی خاص به بیننده انجام می پذیرد.
گرافیک های تجاری را معمولاً به صورت چاپی در می آورند اما گاهی گرافیکهای هنری را نیز به روشهای مختلفی مانند عکاسی، اچینگ، نقاشی، روشهای مختلف، چاپ میکنند.
در طراحی گرافیک هنری از عکس، تکنیکهای مختلف طراحی (مداد، کنته، ذغال، پاستل گچی، پاستل روغنی، قلم و مرکب، مداد رنگی)، تکنیکهای مختلف نقاشی (رنگ و روغن، آبرنگ، گواش، رنگ های آکریلیک)، کلاژ، انواع روشهای چاپ دستی (سیلک اسکرین و باتیک) و هر نوع روش خلق آثار ماندگار استفاده می شود. طرحهای گرافیک هنری به خلق آثاری منحصر به فرد می انجامد. این آثار هنری با هدف انتقال دیدگاه، احساسات، ذهنیات و ... طراح و هنرمند و هدف آن، طراحی میشود. اما هنر چیزی نیست که محدود به همان هدف و مفهوم شود در بیان سادهتر خلاقیتهای گرافیک های هنری تفسیر های گوناگونی دارد. خاصیت گرافیک هنری این است که می توان به روش های مختلف آثار به جا مانده را تفسیر کرد.
گرافیک تجاری چیست؟
گرافیک تجاری در خدمت تبلیغات تجاری است. پیش از معرفی گرافیک تجاری باید تبلیغات تجاری را به شما معرفی کنیم. تبلیغات تجاری شامل پیام های بصری و محتوایی است به وسیله ابزار های تبلیغاتی به مخاطبان یک کسب و کار ارائه می شود. تبلیغات تجاری با به کار گیری کلیه اشکال تبلیغاتی مخاطب را ترغیب می کند که به کالا و خدمات شرکت فکر کند نیاز به آن را بررسی کند و با هدف ایجاد تقاضا فرایند فروش را رونق دهد.
گرافیک تجاری نیز ابزاری است برای تبلیغات تجاری، یعنی گرافیک همان ابزاری است که تبلیغات با استفاده از آن با مخاطب ارتباط برقرار می کند. حال می خواهیم بررسی کنیم که چگونه گرافیک تجاری به تبلیغات کمک می کند:
ابزارهای گرافیکی تجاری از شاخص هایی چون القای اعتبار برند، قابل اعتماد بودن، مفید بودن، قابل قبول بودن، برآورده کردن انتظارت و در نهایت متقاعد کردن مشتری، استفاده کرده و به فروش بیشتر کمک می کنند.
گرافیک تجاری در حقیقت هنری است که از آن در تجارت استفاده می شود. هر آن چیزی که به کمک گرافیک طراحی می شود و هدفش تبلیغات و استفاده در یک برند تجاری است در گروه گرافیک تجاری دسته بندی می شود. به عنوان مثال طراحی کاتالوگ ، طراحی لوگو ،طراحی ست اداری ،طراحی پوستر و بنرهای تبلیغاتی بر پایه گرافیک تجاری هستند.
افرادی که در حوزه گرافیک تجاری فعالیت می کنند طراحانی هستند که هدفشان ایجاد انگیزه برای خرید، نمایش و ارائه دادن توضیحات یک موضوع و دادن آگاهی و اطلاعات برند است.
گرافیکهای تجاری خود دارای شاخههای مختلفی است. یکی از مهمترین شاخههای گرافیک تجاری را گرافیک محیطی دانستهاند. اگر بخواهیم به صورت عامیانهتر تعریف کنیم، گرافیک محیطی مصالح مورد نیاز برای ساخت تبلیغات محیطی هستند که هدف استفاده از این مصالح به صورت کلی عبارتند از: پیام رسانی و نشر دانش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اعلانهای تبلیغاتی و تجاری تلویزیون، سینما، بسته بندی کالاها، علائم راهنمایی و رانندگی، ویترین مغازهها، تزیین خیابانی و مکان عمومی نظیر هتلها، فرودگاهها و متروها، رستورانها و پارکها، فروشگاهها و اماکن مختلف ورزشی هنری و فرهنگی، نوشته ها و تبلیغات بدنه ساختمانها و وسایل نقلیه مثل اتوبوسها، ترنها و هواپیماها بیلبردها و گرافیک در ابعاد بزرگ و نقاشی دیواری، پیکتو گرامها و علائم نمادین.
گرافیست ها به واسطه اهدافی که دارند با طراحی گرافیکهای محیطی، به کمک محیط با مخاطبان خود سخن گفته و با آنها ارتباط برقرار میکنند. گرافیک محیطی علاوه بر اهداف بالا می توانند در زیباسازی شهر و ایجاد فضای دلنشین و مطبوع شهری نیز نقش داشته باشند.
بنابر آنچه که در بالا برای تعریف گرافیک تجاری تعریف کرده ایم سه نوع عملکرد اصلی را برای طراحی گرافیک تجاری می توانیم طبقه بندی کنیم:
- معرفی، شناساندن یا تعیین هویت برند
در اینجا یک اثر گرافیکی باید به خوبی گویای آن باشد که برند چیست و از کجا آمده است و چه هدفی دنبال می کند. مثل علائم تجاری، پول، اسکناس و پرچم، انواع بسته بندی، علایم هتلها، سمبل ناشران، لوگوهای کمپانیها و لیبلها.
- طراحی اطلاع رسانی و راهنمایی و آموزش و آگاهی از برند
در اینجا می توان ارتباط میان دو مطلب را در زمینه جهت، اندازه و جایگاه آنها نشان داد و افراد را به روابط میان یک چیز با چیز دیگر در هدایت موقعیتها و یا بیان اندازه ها و معیارها و مقیاس ها توجه داد. علایم جهت نما، دیاگرام ها و نقشه ها (مثل نقشه مترو) از این گروهند.
- سوم: عرضه و ارائه و ترویج و تبلیغ
عرضه و ارائه و ترویج و تبلیغ مهم ترین عملکرد و شناخته شده ترین وظیفه طراحی گرافیک تجاری به شمار می روند. در این نوع عملکرد، طراحی گرافیک سبب جلب توجه و شکار چشم ها، جذب مخاطبین و تثبیت میشود.
همانطور می دانید گرافیک تجاری شامل تولید محتوای تصویری و محتوای متنی است. محتوای متنی که در گرافیک هنری استفاده می شود نیز باید دارای ویژگی هایی باشد که برخی از آن ها عبارتند از :
- مطالب و نوشته ها باید با اندازه فونت و قلمی باشند که خوانده شوند.
- در محتواهای انگلیسی خواندن ترکیبی از حروف بزرگ و کوچک برای مخاطب آسان تر از خواندن حروف صرفا بزرگ می باشد.
- خواندن خطوط طولانی نوشتهها، چشم را خسته می کند.
- فضای نوشتاری که راست چین یا چپ چین بوده آسان تر از نوشتهای خوانده می شود که وسط چین باشد.
- نوشته سفید روی زمینه سیاه سختتر خوانده میشود، همچنین نوشتار رنگی، به ویژه روشن به سختی خوانده می شود. اساسا صحیح نیست که نوشته تیتر، معمولاً بزرگ و یا با حرف توپر و به صورت رنگی روی پس زمینه های تیره و روشن تایپ شود.
- حروف توپر، فشرده، یا ایتالیک برای بخشهای مهم آورده می شود، چرا که آنها چشم را خسته می کند.
- فضای نوشتاری خلوت معمولاً بهتر از فضای نوشتاری شلوغ خوانده می شود.
تفاوت درگرافیک هنری و گرافیک تجاری
حال که انواع گرافیک، کاربرد و ویژگیهای آنها را بررسی کردیم می خواهیم به موضوع اصلی یعنی تفاوت این دو گرافیک بپردازیم.
در ابتدا توضیح دادیم که گرافیک هنری دارای اهداف و تفاسیر مختلفی هستند. این در حالی است که گرافیک تجاری جنبه تبلیغاتی دارد و از تفسیر و ابهام باید به دور باشد.
بررسی تفاوت دیگر در پیچیدگی این دو گرافیک است. در ظاهر اگر از شما بپرسند که گرافیک هنری پیچیدهتر است یا گرافیک تجاری، شاید فکر کنید که در گرافیک هنری آثار منحصر به فرد با تفاسیر مختلف طراحی می شود و پیچیدگی و مفهوم سخت تر دارد. این تفکر کاملاً اشتباه است زیرا چون طراحان تجاری نمی تواند فقط در محیط کار خود بنشینید و به خلق بپردازند. آنها باید اشراف کاملی به موضوع، به بازار خرید و مصرف و به کارهایی که تاکنون در بازار مورد دسترس خریداری شده، داشته باشند. از سوی دیگر باید بداند ( تا حد زیادی دقیق تر بداند) که برای چه کسی دارد طراحی می کند و نیاز مخاطب او چیست؟ کدام مزیت برای او مهم است؟ در حقیقت سؤال بزرگ این است چه تصویری، چه مفهومی، چه کلامی برای خلق یک کار موثر در تناسب و رابطه بین نیاز مخاطب ( مهم ترین) و ارزش پیشنهادی لازم است تا زیبایی را به نیاز مخاطب پیوند دهد. در گرافیک تجاری از زبدهترین هنرمندان استفاده می شود، تا بر اساس دستور کار مؤثرترین آثار تبلیغاتی خلق شوند.
در پایان به طور خلاصه اگر بخواهیم این تفاوت را شرح دهیم میگوییم که گرافیک هنری بر اساس سلیقه هنرمند است اما گرافیک تجاری بر اساس برند، بازار هدف، مخاطبان برند، نیاز بازار و ... طراحی می شود.